چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

داستان زندگی من 5

ما هنوز له نشدیم ! سه سال از تمام سختی های آپارتمان 120 متری میگذره .. همونجا که هم دفتر کار بود و هم خونه ... همونجا که با پای خودمون رفتیم تا قوی شیم تا بزرگ شیم .. ما هم اینطوری برای خودمون و زندگیمون تصمیم گرفتیم  به هر آب و اتیشی زدیم ... این کار نشد اون کار و اون کار نشد یه کار دیگه ... شکست خوردیم و دوباره دستمون رو به زانو گرفتیم و بلند شدیم .. افسرده شدیم و دوباره خودمون رو جمع و جور کردیم  سست شدیم و دوباره بلند شدیم ... راهمون رو گم کردیم و دوباره با یک شمع کوچیک تاتی تاتی کنان پیداش کردیم ... عشقمون رو گم کردیم و دوباره برای بدست آوردنش تلاش کردیم . حالا دو سال و اندی میشه  که از اون خونه اومدیم بیرون  و هیچ وقت دوباره به خونه نقلی و اتاق صورتیمون برنگشتیم ..درسته اجاره نشینی رو انتخاب کردیم درسته یک ماه پیش سومین  اسباب کشی زندگیه چهار و اندی سالمون رو انجام دادیم ..درسته که خیلی چیزا این وسط از دست رفت اما ما دنیا ر و بدست آوردیم  و راه زندگیمون رو مشخص کردیم . درسته که هنوز هم فشارهای زیادی رو تحمل میکنیم و خیلی وقت ها از کوره درمیریم اما دیگه سردرگم نیستیم و این یعنی  تلاش هامون به ثمر رسیدن و ما توی مسیری رو به جلو حرکت میکنیم  و با اینکه جاهایی شیب بالای راه باعث میشه از نفس بیفتیم اما پاهامون قوی تر میشه و قدم هامون محکم تر ...

 به امید روزی که پرچم پیروزی رو روی قله ی زندگیمون بالا ببریم ..آمین