چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

زندگی خوب است اگر خودت خوب باشی

تغییر کردم ، خیلی خیلی زیاد ..

میخواهم راه های دیگری را پیش بگیرم ..راه های که بیشتر به سود زندگی ام باشد.. میخواهم مثل همیشه همه را دوست بدارم اما اینبار خودم را بیشتر ! 


محکم ، قوی و با اراده .. 

انگار که از خوابی عمیق بیدار شده ام .. تازه میخواهم زندگی را بشناسم ..


شب نوزدهم برای اولین بار جوشن کبیر خواندم و در تمام لحظاتی که خدا را صدا میکردم پشیمان بودم از این که چرا این همه سال را از دست دادم .. هیچ گاه فکر نمیکردم  این طور ابهت داشته باشد ... 


دگرگونم .. از نوع خوبش ! 


التماس دعا 

خدایا تو هم برام دعا کن

در این ماه مبارک ما روزه خواران به مهمانی های افطاری دعوت میشویم و روزه های خورده امان را باز میکنیم ..

اولین مهمانی خانه یکی از خواهران عزیز دل شوهر جان دیشب به خوبی و خوشی گذشت 

فولدر موزیک رو باز کردم .. هلن .فصل من .88 اووووووه چه قدر دوووور .. چشمام رو میبندم و یاد جاده کمربندی چالوس تا تنکابن بارون زده ی خیس توی اون شب تاریک میفتم و تاکسی و آهنگ های هلن با صدای بللننننند ... یاد حسم .. حس لرزیدن دلم توی اون بارونو این آهنگ ها و عشششق .. اون روزها فقط به عشق فکر میکردم .. هیچ چیز دیگه هم مهم نبود .. جالب بود .. اما حالا همه چیز تغییر کرده .. حتی عشق خودش رو با چهره ای دیگه  نشون میده .. یا بهتره بگم چهره های دیگه .. این هم جالبه ..