چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

بدون عنوان

من یک زنم .. حالا فقط 25 سالمه .. همیشه فکر می کردم یک زن 30 سالشه ! 35 سالشه ، 40 یا 50 سالشه .. اما حالا نزدیک سه ساله که تجربه اش میکنم .. خیلی کار سختیه زن بودن .. چون دیگه فقط مال خودت نیستی .. چون یه روح دیگه درونت اضافه شده و تو باید گنجایش نگهداری ازش رو پیدا کنی .. چون اگه اون روح بیمار بشه انگار تو مردی .. یه مشکلی برای امید پیش اومده ، که مطمئنم 80 درصدش به خاطر فشارهای یک ماه اخیر ... تا نره دکتر هم من خیالم راحت نمیشه .. چند روزه داره فرار میکنه ... انقدر هم مشغول کار و عروسی برادرش هستیم که میتونه راحت گمش کنه این موضوع رو .. اما من نمیدونم کی تو همین یکی دو روزه قراره قاطی کنم براش..وقتی فکر میکنم که اگر چیزیش بشه خدایی نکرده دیوونه میشم !! 

نزدیک به 3 ساله که میفهمم ازدست دادنه بابا برای مامان چه قدر سخت بوده ..(مامانم الهی بمیرم برات که چی کشیدی.)


*مامانی حاش خیلی بهتره ، به جز پیری خب حال روحیش خیلی خوبه  از وقتی دایی اومده .. خدا شکرت.

* کفش خریدم ... دوشنبه هم وقت گرفتم برای های لایت موهام .. امیدوارم خوب بشه.


نظرات 7 + ارسال نظر
نهال یکشنبه 16 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 10:30 ب.ظ

خیلی خوشالم که هر دفه که میخونمت خوشالی و اینقد با آرامش در مورد زندگیت حرف میزنی ، همیشه پایدار باش:*

نهال عزیزم همیشه iم همه چیز خوب نیست..و آرامش هر از گاهی توی خونه یما هم پیدا نمیشه...اما من دچار خود. سانسوری شدم.. چون بدم میاد از قضاوت ها و جبهه گیری های خیلی از مردم...من دیگه خیلی حوصله ی انرژی منفی دادن رو ندارم!!!که من بنویسم و بقیه بیان بگن .. وای چرا زندگیت اینجوری شده .. وای تو فلان کاارو بکن حالشو بگیر یا اینکه بعضی دوستان زنگ بزنن که آیدا چی شده نگرانتیم.. میدونی حوصله ی راهنمایی های بیجا و دلسوزی های احمقانه و نگرانی های الکی رو ندارم.. پس ترجیخ میدم سانسور بشم !!

سومین جشنواره مجازی کتابخوانی یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 09:14 ق.ظ http://attarlibrary.ir

دوست عزیزو فرهیخته گرامی
از شما برای شرکت در سومین جشنواره مجازی کتابخوانی و همچنین پذیرفتن همکار افتخاری، جهت کمک به اجرای این برنامه دعوت به عمل می آید.

زیتون دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 05:07 ب.ظ

چه خبرااااااااااا؟
خوبی چپ دست؟
سانسور نشووووو... بنویس و بریز بیرون... تخلیه هیجانی واقعا به تعادلت کمک میکنه. نظراتشو ببند یا هرکسی رفت رو اعصابت تاییدش نکن
از افاضات شیخ ما

زیتون دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1393 ساعت 05:08 ب.ظ

خوشحال شدم واسه مامانی
امیدوارم مشکل امید هیچ چیز جدی نباشه
مواظب جفتتون باش

آیدا یکشنبه 4 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:27 ب.ظ ://a-strange1991.Persianblog.ir

سلام دوسته خیلی قدیمی...خوبی همنامه خوبم؟
بالاخره وبم ک پریده بودوبازیابی کردم ودوستای قدیمیمو یافتم....دلم تنگ شده بود..خوشالم که همه چی آرومه آیدای نازم...منم بیست و یه ساله م سه ماهه دارم تجربه میکنم این حس و...:)

سلام عزیزمم مرسی تو خوبی ؟؟
خوشحالم که برگشتیی :*

آیدا سه‌شنبه 6 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 11:13 ب.ظ

سلاااام دوباره خدمت آیدا جونیه خودمان..منم گرافیک میخونم.ینی میخوندم.کاردانیم تموم شد دارم میخونم واسه کارشناسی.اینقده استرس دارم که نگووووووووو.
عقد دیگه...سه سال دوست بودیم من وهمسری..سه ماهه نامزد شدیم :)نوزده دی ام جشن عقدمونه؛-)کل زور زدنامم واسه لاغری همونه دیگه....عاخه من ده کیلورو تو سه ماه چجوری کم کنمممممممم

به سلامتی عزیزم ..اگه واقعا نخوری به راحتی کم میشه جیگر .. منم یه زمانی 10 15 کیلو اضافه داشتم الان اما .. 20 و خورده ایی نزدیک 30 کیلو شده .. نذار چاق شی بعد از عقد اون مهمه .. چه بامزه ما هم 3 سال و نیم دوست بودیم .

آیدا جمعه 9 آبان‌ماه سال 1393 ساعت 01:35 ق.ظ

سلااااااامممممم بازهمممممم.نه آیدایی..م
ن کرجم:(چقده حیففففف..تهرون کدوم طرفاس این مربی ه؟بیا!حق داشتم اونموقه ها لینکتو همزادمن سیو کنم دیگه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد