چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

چند نوشت ...

*مثل بازی میمونه ..تمام کتابای تاریخ هنر رو دور تا دورم چیدم و جزوه ی گنده بکو زشت درک عمومی هنر رو هم گذاشتم وسطشون ..هر مبحثی رو اول از روی دونه دونه کتابام میخونم و بعد از روی جزوه ام و نکات مهم تر ترشون رو نت برداری میکنم ...(از این لحاظ میگم مهم تر تر چون لای هر کتاب بیشتر از صفحات خودش ورق وجود داره که همه ی نت برداری های بنده در طی چند ماه ی اخیره !!) و بعد تست میزنم !! و احساس میکنم کارم خیلی حرفه اییه !! ( یه خنده ی تمسخر آمیز) .. 

وقتی به تکته ها و نت برداریهام نگاه میکنم با خودم میگم پس تو اینا رو حداقل دو دور خوندی ..اما بازنگرانم چون الان دارم تنبلی میکنم !! تا حالا به خودم نگفته بودم تنبل اما این یه واقعیته !!  تنبل و پر توقع ... این دو خصوصیت همیشه با هم در تضادن .. و همیشه درون من در حال کشمکش . و آخر سر هیچی نمیمونه جز کلافگی برای من ... بیشتر وقتا نه کار مفید انجام میشه نه لذتی از لحظاتی که دارم خوش میگذرونم میبرم ! ام خسته میشم .. این جنگ درونیه که منو خسته میکنه ! 

 

**چند وقته که روحم به شدت درد میکنه ... دارم اذیت میشم .. اذیت میشم و هیچکس نمیفهمه .. بیماری ایی که نمیدونم چیه .. آسیبی که بیشتر به جسمم بزنه روحمو داغون میکنه .. و هیچکس نمیفهمه که چطور منو از درون خراب میکنه !! میدونم که بالاخره دررست میشه ..اما همین الانشم احمقانه اس حاللتایی که دارم !!! هر چی فکر میکنم به نتیجه ایی  نمیرسم ! میدونم همشون از دستم خسته شدن .. میدونم حوصله اشون رو سر بردم ..اما خسته تر و کلافه تر از خودم نیستن !!! میگنخودتو کنترل کن .. میگن سعی کن خودب باشی .و من دلم میخواد یه روز همشون رو ردیف بشونم جلو وبلند سرشون داد بزنم که لعنتیا چرا نمیفهمین .. من خودمو لوس نمیکنم ..  غر هم نمیزنم .. واقعا هیچ کنترلی روش ندارم !! انقدر یهو پیش میاد که من نمیفهمم کی اومد و چی شد ... همون دردی که توی بدنم میپیچه یک دفعه تمام روحم رو هم میگیره ... با یه سرگیجه یا سردرد .. با یه زهر ماری که خودمم نمیدونم چیه !!  

(خیلی ناراحتش نشین لطفا ... خوب میشه .. فقط دلم یکم زیادی پر بود ... میدونم یه جوری حرف زدم انگار سرطانه !!! ببخشین دوستان !‌ ) 

 

***نوش میگه : میخوام فردا برم سمنوی حضرت زهرا هم بزنم . 

من یه هو با هیجان میگم: میدونی دلم چی میخواد ؟  

اونم توی جو معنوی خودش به هیجان میاد و میگه :  چی ؟ 

میگم :خیلی دلم میخواد برم کلاس رقص !!!!!!!! 

 

 

****بهم میگه : دختری توی رویاهای من وجود نداشته .. رویاهای آدم با کسی شکل میگیره که دوستش داره .. 

بهش که فکر میکنم میبینم دقیقا همون ایده آلی که هیچ وقت توی ذهن من نبوده .. و همیشه فکر کردم وقتی کسی رو دوست داشته باشم میشه بهترین رویاهام و زندگیم... و حالا میدونم که دوستش دارم .. :)

 

پ.ن : همچنان تلفن قطعه .. حالا جریان طولانی ایی داره این تلفن ما که باور کنین تقصیر من نبوده .. حداقل همش تقصیر من نبوده ...  

نظرات 17 + ارسال نظر
جیغ دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:47 ب.ظ http://jootiii.blogsky.com

از این سرطانا همه گاهی می گیرن

همه نه ... فکر نمیکنم .. همگانی نیست قربونت برم :))

نهال دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 06:56 ب.ظ

به به !بلاخره آیدا نوشت !
خوبه که مییخونی ...
خبرای خوبی در راه ه انگاری !

دیگه الان نمیخونم ... حالا قراره که این یه ماهم بخونم .. آخر کاری یه جورایی دارم گند میزنم !!!

هومن سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:22 ق.ظ http://www.ghaterh1.persianblog.ir

سلام
این روزهام می گذره دوستم.
می دونی بعضی وقتا بعضی حسا رو کسی نمی فهمه جز خود آدم .چون اون حسا ماله خوده آدم.
راستی کلاسه رقصم برو حتما الان که قطعا وقت نیس بعده کنکور ایشالا.

آخ آره ...الان آخه هم ایروبیک میرم هم استخر ... اگه بشه بعد کنکور برم که عالیه ...

نوشزاد سه‌شنبه 28 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:58 ب.ظ

ای بابا خوشگلم نا با تو چه کنیم آخه؟
ایشالا خدا خودش توی همه مراحل زندگیت موفقت کنه و حال جسمی و روحیت خوبه خوب شه...
موافقم این حس کلافگی بیشتر آدمو خسته و داغون می کنه

باید سرمو ببرین بندازین جلو گربه بخورتم :)))

گوربونت برم ...

خانومی چهارشنبه 29 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 02:13 ب.ظ http://vanda59.blogfa.com

تا می تونی وزرش و ورجه ورجه کن تا انرژی منفیت تخلیه شه
خوش باشی

آخه این انرزیه هم که تخلیه میشه با ورزش بقیه روزو دلم میخواد بخوابم :))))

صالح پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:41 ق.ظ http://saleh.com

سلام



امیدوارم که موفق باشی

نفرین پنج‌شنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 10:26 ق.ظ http://Nefrin.com

http://irupload.ir/images/4pkvk5ami09nof2mceq.jpg


http://irupload.ir/images/roihz1fu1fen22l1ri0q.jpg


http://irupload.ir/images/4ncqbqu3lfapnprzeou.jpg

بهاره دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:24 ب.ظ http://www.kuche-ali-chap.blogsky.com

مرسی از حضورتون.
قبض تلفن ایندفعه ما هم خیلی می یاد.
خدایا خودت.

جوینده! دوشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:15 ب.ظ http://www.secondsoflife.com

امروز ، دهم خرداد تولد برفینه!
نمی خوای بهش تبریک بگی؟

نوشزاد سه‌شنبه 11 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:09 ب.ظ http://noooshooo.blogsky.com

گربه کوفت بخوره!!!

پریسا چهارشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:58 ب.ظ

سلام آیدا خوفی خوشی؟
منو نمیشناسی عیب نداره :)
راستی آیدا جریان کتاب هنر و کنکور چیه؟
ببخشید من در جریان نیستم آخه
هر جور هست از ته دلم آرزوی موفقیت برات میکنم
راستی این حالتا که میگی پیش میاد واسه همه بروبچ هست تا اونجایی که من خبر دارم.
ایشالله موفق باشی و خوشحال و راضی و اینا:)
دوست دارم زیاد زیاد:)

سلام ...
آره .. چرا حالا انقدر بی نام و نشون ؟ یعنی نشناسم ؟

نه عزیز دلم واسه همه نیست ... (دوست ندارم خیلی مساله رو باز کنم اینجا) :)

ممن.نم از دعاهات ... و ممنونم از اینکه اومدی پیشم ...
منم دوست دارم با اینکه نمیدونم الان کی ایی و کجایی ..:)

جیغ پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:21 ق.ظ

سلام
خیلی خوشحالم که تلفن تون نصب شده نه ببخشید وصل شده.....
انشالله که بعد امتحاناتت دوباره زود زود ببینمت...
من متولد 24 دی ماه هستم.....

منم خوشحالم ..ایشالا ..
آخی من دخترای دی رو دوست میدارم ...

سایه پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:30 ب.ظ http://godmother.blogsky.com

خوش به حالت
واقعا بدترین درد دنیا همون دندون درده
راستی من معماری می خونم

آره ... نه بدتر از اون گوش درده ... من خیلی کشیدم .میدوونم ..

سایه پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:34 ب.ظ http://godmother.blogsky.com

واقعا کلاس رقص که خیلی هیجان انگیزتر از سمنو هم زدنه
هنر:))چقدر عالی
داری کارشناسی ارشد می خونی؟

نه سمنو پزون هم یه صفایی داشت ..(منم رفتم باهاشون)
رقصم که خب کا هیجانات خاص خودشو داره :)

وای کاش ارشد میخوندم .. ولی متاسفانه به دلیل انصراف از رشته ایی که میخوندم و مثلا علاقه ایی که به هنر داشتم میخوام کنکور هنر بدم !! :)‌

ایتیر مه منی ... یکشنبه 16 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 02:47 ق.ظ http://www.ashrafi.blogsky.com

سلام

با یه متن دیگه بروزم ، بیا و کلبه مو با حظورت نورانی کن.

سلام ..چششم ..حتما خدمت میرسم :)

ایتیر مه منی ... جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:03 ب.ظ http://www.ashrafi.blogsky.com

غرور چه واژه ی سردی .....

به روزم ..

خدمت رسیدم :)

ایتیر مه منی ... دوشنبه 31 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:04 ب.ظ http://www.ashrafi.blogsky.com

سلام

به روزم و منتظر ......

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد