چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

چپ دست

یک چپ دست می نویسد !‌

دوباره هوام داره پی عطر تو میره ...

من برگشتم ... ۱۳ روز آرامش واقعا عالی بود ... البته کلی کار بود .. اما همین که آروم بود خودش کلی کیف داد .. درس هم تا اونجایی که شد خوندم (خودمم باورم نمیشد که بخونم اما خوندم !)  

هوا عالی بود .. فقط یک شب بارون اومد .. دریا آروم بود .. کم دیدمش ..دوبار و هر بار نیم ساعت ... دوباره میرم ... برنامه های درسیم رو روبراه کنم میرم ... دلم تنگ شد برای اون کوههای پر درخت .. برای بوی دریا ... برای پیاده رویای شبانه ی توی شهرک با عمه جونم و گربه کوچولو ... برای درختای پرتقال و انار و نارنگی توی باغچه روبروی بالکن .. و درخت انجیری که توی باغچه ی پشت ویلا بود و هرروز کلی انجیر میچیدیم ازش ... برای خیارای توی باغچه .. و حتی انگورای ژله ایی که بالای درب ویلا رو پوشونده بودن ...یکم رویایی بود بعد از این همه سال ... (چه قدر ما خریم که نمیرفتیم اونجا !!)‌... 

حالا که کسی نیست و فقط خودمونیم بهتون بگم که  من از وقتی که پامو گذاشتم توی تهران حالم گرفته شد !!! آرامش دوباره تخلیه میشه ... و دوباره خالی میشم .. و من حسش میکنم !!!!‌ 

* دیشب خواب بدی دیدم ... گریه کردم .. وقتی بیدار شدم تا ظهر بهش فکر کردم که اگر در واقعیت چنین اتفاقی بیفته تمام امید من از دست میره !!! و میدونم که دیر یا زود این اتفاق میفته ...و من باید خودم رو واسه ی شنیدنش یا دیدنش یا فهمیدنش آماده کنم !!!‌ لعنت .. لعنت به بچگی و خامی ...

نظرات 8 + ارسال نظر
راست دست! پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 05:31 ب.ظ http://chapdastrastdast.blogsky.com

سلام!
هه...چند وقته دارم میبنم وبتو!
دوس داری به ما هم سر بزن !
بخون از ما و چپ دست راست دست بودنه ماهم مطلع شو:دیالبت اگه دوست داشتی!
هام هام!

نهال پنج‌شنبه 16 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 09:00 ب.ظ http://fazmetr.blogsky.com

سلام
خوش اومدی به تهران !
عزیزم منم از وقتی واسه دانشگاه میرم سمنان واقعا قدر هوای اونجا میدونم !حالا تو که رفتی شمال !
اونم ویلاایی با این اوصاف !چه کاریه برگردی دیگه ؟

سلام عزیزم
ممنونمم..
واقعا نمیدونم چرا من باید اینجا باشم وقتی اون اونجا هست !! خدا رو چه دیدی .. یهو دیدی جمع کردم رفتم :)

سهدش یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 01:28 ب.ظ

salaam
kheili alie
ye donyaaa delam gerefte booud
matalebetoo khoundaaaam yekaaam halam khoub shod
alii boodaaan
dobare sar mizanaaam albatte age addrese webloget yadam bemooouneeeee.......

سلام ..
مرسی .. واقعا ؟ فکر نمیکردم بتونم حال کسی رو خوب کنم با این نوشته ها .. خشحال شدم ..به خودم امیدوار شدم ... :)

آیدا یکشنبه 19 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 07:44 ب.ظ http://a-strange1991.persianblog.ir/

خوش اومدی
خوش گذشت؟
آپم

آره خوب بود .. جای شما خالی :)

homayoun دوشنبه 20 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:31 ق.ظ http://www.yepestar.persianblog.ir

omidvaram hamishe shad bashi

ممنونم:)

نوشزاد سه‌شنبه 21 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:25 ق.ظ

انقده می فهمم چی می گی...
من اون موقع ها که شمال بودم همینجوری بود هر وقت می اومدم تهران احساس می کردم چقدر همه عصبین!
بهترین خوابای عمرمو اونجا کردم یادش بخیر!!!

اره اینجا همه قاطی دارن :))

نوشزاد یکشنبه 26 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 04:17 ب.ظ

بابا یه دور از جون بگـــــو

واسه چی ؟؟؟

S.M دوشنبه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 04:03 ب.ظ http://www.MLBK.blogsky.com

چقدر قشنگه؟ منم میبری؟

آره خیلی قشنگ بود ... :)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد